بیانیه خوانی ضعیف با پرسه در تخیلات کارگردان
بیانیه خوانی ضعیف با پرسه در تخیلات کارگردان

سید عرفان فاطمی/ یلدا جبلی تدوینگر سابق سینما و تلویزیون با دومین فیلم سینمایی خود با عنوان جمشیدیه به جشنواره فجر آمد؛ فیلمی که به سبب ساختار سینمایی منفعل و کش دار خود، با واکنش های منفی بسیاری روبرو شد. فیلمی که به بهانه یک داستان نیم خطی تهیه شده و اگر چه در ظاهر […]

سید عرفان فاطمی/ یلدا جبلی تدوینگر سابق سینما و تلویزیون با دومین فیلم سینمایی خود با عنوان جمشیدیه به جشنواره فجر آمد؛ فیلمی که به سبب ساختار سینمایی منفعل و کش دار خود، با واکنش های منفی بسیاری روبرو شد. فیلمی که به بهانه یک داستان نیم خطی تهیه شده و اگر چه در ظاهر به موضوع عذاب وجدان در آدم ها اشاره دارد؛ اما در واقع به سراغ نقد احکام الهی رفته و به موضوع قصاص می پردازد.
البته نمایش جمشیدیه در سئانس دوم سینمای رسانه و پس از فیلم سینمایی یلدا سبب شد تا روز ضد قصاص پردیس ملت شکل گیرد و اهالی رسانه را با کیفیت مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور بیش از پیش آشنا سازد! و در عین حال به ریاست جدید سازمان سینمایی یادآور شود که فضای دین زدایی از جامعه در چه مسیری جریان دارد!



فیلم سینمایی جمشیدیه که تهیه کننده آن فردین خلعتبری آهنگساز شناخته شده کشورمان است و البته به مانند تهیه کنندگانی همچون سعید ملکان، فیلمنامه نویس مشترک این اثر نیز می باشد و …، روایت زندگی زوج مشترکی به نام ترانه و امیر است که با راننده تاکسی فحاشی به نام احمد چارکچی درگیر می شوند؛ راننده ای که اگر چه با ضربات گوشی موبایل پروانه، امیر را رها می سازد؛ اما پس از مدتی در خانه خود سکته و فوت می کند و از این جهت ترانه را دچار عذاب وجدان می سازد و سبب می شود تا او با معرفی خود به قوه قضاییه، به قصاص محکوم گرد. البته نکته جالب این فیلم سینمایی ضد قصاص آن است که وکیل سرتراشیده اثر، یعنی بابک؛ در همان ابتدای داستان و پیش از تصمیم ترانه برای معرفی خود به قانون، تمام اتفاقات را پیش گویی نموده و همچون نستراداموس به تحذیر ترانه از گرفتار شدن در منجلاب حکم قصاص می پردازد و …


فیام سینمایی جمشیدیه  در جای جای خود اقدام به خواندن بیانیه های متعدد سیاسی و اجتماعی می نماید؛ بیانیه های متعددی که هر یک از شخصیت های موجود در اثر، وظیفه خواندن و قرائت یکی از آن ها را داشته و در این بین از زبان تمامی شخصیت ها و شخصیت اول زن داستان، یعنی ترانه به نوعی تجلی خود کارگردان است و اساسا مخاطب در پس چهره و در بیان سارا بهرامی با خود فیلمساز مواجه می شود و در طول اثر و بالاخص در سکانس های مربوط به جلسات دادگاه، تماما حرف ها و شعارهای گل درشت او را می شنود و نهایتا به صورتی بسیار سیاه و حتی با قرائت زننده آیه شریفه قصاص در قرآن کریم، سعی می کند تا وجاهت و حکمت این حکم الهی را تشکیک نماید و بیچارگی جامعه در موارد مواجهه با قصاص را به عمق جان مخاطبان خود حقنه ساخته و تمام پیشگویی های بابک خان وکیلدر مورد انحطاط سیستم قضایی را مورد به مورد، محقق سازد.