با مروری گذرا بر پخش سریال ها از شبکه نمایش خانگی در چند سال اخیر می توان دریافت که این شبکه بزرگ نمایشی، از پتانسیل و ظرفیت بالا و بالقوه ای در جذب مخاطب برخوردار است و چنانچه در مسیر درستی قرار گیرد می تواند به فضایی اثرگذار و قابل تامل در صنعت فیلم و سریال مبدل شود.

بی شک خلا آثارِ خوب و ارزشمند در رسانه ملی، محدودیت های موجود در ساخت و پخش از تلویزیون و عدم حضور یا ممنوع التصویر بودن برخی از چهره های مورد علاقه مخاطبین در سیمای ملی، قطعا از دلایل عمده استقبال مخاطب از شبکه نمایش خانگی در این سال هاست که خوب یا بد، آن چنان که انتظار می رود از این فضای مناسب بهره چندانی در بالا بردن سطح ذائقه مخاطب برده نشده است.
در این بازار تک سریال هایی همچون «همگناه» و «کرگدن» که حداقل از درجه کیفی مطلوبتری برخوردار است، قابل بحث است که در این نوشتار ابتدا به سریال «همگناه» پرداخته و در نوشتاری دیگر به تحلیلی بر سریال «کرگدن» خواهم پرداخت.
قبل از ورود به مبحث تحلیلی تر پیرامون همگناه باید از مصطفی کیایی کارگردان و صاحب اصلی اثر گفت. فیلمساز جوان و خوش آتیه ای که در آثار سینمایی خود همچون بارکد و عصر یخبندان نشان داده بود که حداقل در تولید آثار خوش ساخت و با ریتم و ضرباهنگ مناسب بیگانه نیست و مدیوم تصویر را در اندازه های خود به خوبی می شناسد.
پیرامون سریال همگناه نیز در نگاه اولیه باید گفت که اثری خوش ساخت به نظر می آید که حداقل از یک پکیج هماهنگ در تصویر، بازی، میزانسن و قصه برخوردار است. اگرچه شاید سریال در لحظاتی به ویژه در فلاش بک ها و مرورِ خاطرات کاراکترها ریتم خود را از دست می دهد اما آنقدری نیست که اثر را از نفس انداخته و متوقف کند.
بی شک یکی از نقاط قوتِ سریال همگناه را باید در انتخاب خوبِ بازیگران این مجموعه دانست، ترکیبی همچون پرویز پرستویی، حبیب رضایی، هنگامه قاضیانی، مسعود رایگان، رویا تیموریان و هدیه تهرانی در کنار نسلی جوانتر همچون مهدی پاکدل، محسن کیایی، احسان کرمی و … که …

  • نویسنده : حامد هاشمی
  • منبع خبر : ایرنا