سروش سینما : سینماپرس: یکی از معضلات اساسی در سینمای ایران، دور بودن سوژه و موضوع خیلی از محصولات با مسائل جاری و تاریخی کشور است. یکی از معضلات اساسی در سینمای ایران، دور بودن سوژه و موضوع خیلی از محصولات با مسائل جاری و تاریخی کشور است، برای جشنواره‌ای که می خواهد نظم جدیدی […]

سروش سینما :

سینماپرس: یکی از معضلات اساسی در سینمای ایران، دور بودن سوژه و موضوع خیلی از محصولات با مسائل جاری و تاریخی کشور است.

یکی از معضلات اساسی در سینمای ایران، دور بودن سوژه و موضوع خیلی از محصولات با مسائل جاری و تاریخی کشور است، برای جشنواره‌ای که می خواهد نظم جدیدی را در این عرصه ایجاد کند، این مسئله محوریت دارد.

طراحی سازمان سفارش و سوژه یابی می تواند راه ها و مقاصد جدیدتری را پیش روی سینمای کشور باز کند. به ویژه اینکه اگر علاوه بر فعالان و نخبگان فرهنگی و سیاسی و نهادها و مراکز، عموم مردم نیز در طراحی این سازمان مشارکت کنند.

یکی از عوامل نازایی در دو طیف غالب و حاکم بر هنر هفتم کشورمان (سینمای بدنه و فیلم‌های شبه روشنفکرانه) طی دو دهه اخیر، عدم شناخت و ارتباط با نیازهای فرهنگی مخاطب بوده است. فقدانی که نتیجه‌اش در یک سو، سترون ماندن بخش زیادی از محصولات و در نتیجه عدم اکران یا انتقال آن‌ها به جشنواره‌های خارجی و در سوی دیگر، انحطاط و سقوط روزافزون فیلم‌های تجاری است. اگر مکانیسمی برای شناسایی انتظارات و خواسته‌های بخش‌ها و قشرهای مختلف وجود داشت، شاید اوضاع سینمای ایران به گونه‌ای دیگر بود.

ایجاد بخش جدید «فراخوان‌های مردمی» و «پیشنهاد سوژه توسط مردم» در نهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، گامی در جهت تخفیف این معضل، ازطریق تعاملی ساختن برگزاری جشنواره و تولید آثار در عرصه سینماست. مهمترین کارکرد جشنواره‌ها، پویاسازی فرهنگ در سطح جامعه است. جشنواره‌ها وظیفه‌ای برای سفارش، تولید و توزیع آثار ندارند، بلکه تنها می‌توانند شرایطی را فراهم کنند تا آنچه توسط هنرمندان یا اصحاب یک رشته هنری خلق می‌شود ظاهر و عامل پیوند و نزدیکی عامه مردم با خواص یک رشته هنری می‌شوند. با این حال، چون یکی از معضلات اساسی در سینمای ایران، دور بودن سوژه و موضوع خیلی از محصولات با مسائل جاری و تاریخی کشور است، برای جشنواره‌ای که می خواهد نظم جدیدی را در این عرصه ایجاد کند، این مسئله محور قرار گرفته است.

جشنواره عمار، از همان نخستین دوره برگزاری خود، مردمی سازی سینما را به عنوان یک هدف و راهبرد در دستور کار خود قرار داد. اینکه تا چه حد این هدف‌گذاری در عمل محقق شده، جای بحث و چالش دارد، اما نکته مهم‌تر این است که مکانیزم‌هایی برای خروج سینما از انحصار گروه‌های خاص و رکود محتوایی آثار به کار گرفته شده است. به طور مثال، برای هنرمندان جوان، حتی در دورافتاده‌ترین نقاط که شاید تنها امکان آن‌ها برای فیلمسازی، دوربین تلفن همراه است نیز این فرصت فراهم شده تا استعداد خود را بروز دهد. همچنین در زمینه توزیع و نمایش فیلم‌ها نیز «اکران‌های مردمی» ایجاد شده است که یک نظام شناور و جهادی است و این فرصت را برای عموم مردم به وجود آورده است که در مکان‌هایی غیر از سالن های سینما فیلم های مد نظر خود را به تماشا بگذارند. در این سیستم اکران، مکان هایی مثل مساجد، مدارس، پایگاه‌های بسیج و حتی بعضا منازل و در یک مورد نیز، یک کامیون، شبکه اکران‌های مردمی را ایجاد کردند. این جریان به فراخوان و سفارش هم رسیده است؛ از این پس، همه مردم به واسطه جشنواره عمار می‌توانند به فیلمسازها پیشنهاد دهند که درباره چه موضوعاتی فیلم ساخته شود.

سفارش دادن و سفارش پذیری در سینمای ایران، تبدیل به یک امر مذموم شده است. طی سال‌های اخیر با اینکه اکثریت قریب به اتفاق فیلمسازهای به اصطلاح مستقل در ایران که مقصد اصلی آن ها جشنواره‌های فرنگی بوده است، در عین تخطئه امر سفارش، خود تبدیل به سفارشی‌سازترین فیلمسازها شدند. به طوری که اغلب آثاری که در این دوران ساخته شدند، بدون ارتباط عمیق با بدنه جامعه، صرفا خواسته‌های برگزار کنندگان آن جشنواره های خارجی را تأمین می کردند. اما این بار شاهد اتفاقی در سینمای ایران هستیم که بناست بازی را تغییر دهد. این بار سفارش دهندگان موضوعات، نه ارگان ها یا جشنواره های بیگانه، بلکه همه مردم هستند. نهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، مطابق رسالت و عهد خود برای بردن سینما به لایه های عمیق‌تر جامعه، چنین بخشی را راه اندازی کرده است. بارها شده است که وقتی پای درد دل یا صحبت های آدم هایی که تجربیات خارق العاده‌ای دارند، نشسته‌ایم با سوژه‌های جذابی مواجه شده ایم. سربازی که در دوران خدمت خودش با ماجراهایی روبرو شده، فردی که در جریان راهپیمایی اربعین از دوستان خود جدا و درگیر ماجراهای عجیبی شده، سیاستمداری که در فعالیت‌های خودش واقعیت‌های منحصر به فردی را کشف می‌کند و… این افراد در حین بازگویی خاطرات خود، گویی یک فیلم پرکشمکش و مملو از فراز و نشیب‌های دراماتیک را تعریف می‌کنند. همه این‌ها می‌توانند خود، منبع الهام تولید آثاری ضدکلیشه و متفاوت باشند. از این نظر است که چنین بخشی، فراتر از یک جشنواره، می‌تواند رفته رفته به جنبش تولید ایده و سوژه تبدیل شود.

بخش فراخوان‌های مردمی، الگویی برای برگزاری یک جشنواره تعاملی است. طی این سال‌ها، ظهور شبکه‌های تلویزیونی و سینمای تعاملی در برخی کشورها اتفاق افتاده بود، اما این بار شاهد هستیم که یک جشنواره نیز به سوی تعاملی شدن پیش می‌رود. در سینما و تلویزیون تعاملی، ارتباط و ارسال پیام، به صورت دو سویه انجام می‌شود، فقط این ارسال کننده پیام نیست که درباره یک سناریو یا برنامه تعیین تکلیف می‌کند، بلکه دریافت کننده پیام هم حق تأثیرگذاری دارد. جشنواره تعاملی نیز مشابه این وضعیت را پیدا می‌کند. به این معنی که فقط مسئولان اجرایی یا دبیرخانه جشنواره نیستند که برای محورهای موضوعی و جوایز آن تصمیم می‌گیرند، بلکه سایر مراکز و همچنین عموم مردم نیز قادر هستند تا در تعیین سوژه تولید فیلم‌ها و اهدای جوایز نیز دخالت کنند.

چنین رویکردی در برگزاری یک رویداد فرهنگی، از نظر اجتماعی نیز تأثیرگذار و جریان ساز است. وقتی یک جشنواره سینمایی از افراد و گروه‌های مختلف می‌خواهد که «موضوعات و دغدغه‌های مد نظرشان را در حوزه تولید، در قالب فراخوان‌ از سینماگران بخواهند» خود به خود فضا برای مطرح ساختن مطالبات عمومی باز می‌شود. مردم این بار با عرصه‌ای روبرو هستند که می‌توانند مطالبه و درد دل خود را در قالب یک جشنواره رسانه‌ای کنند.

تعاملی ساختن و فراهم کردن فرصت طرح مطالبات مردمی در تعیین سوژه و تولید، به هویت یابی سینما کمک می‌کند. بی‌هویتی و خودباختگی فرهنگی، جریان تولید آثار در سینمای ایران را تهدید می‌کند. از اواخر دهه ۶۰ بود که سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایی این مسئله را هشدار داد. به طوری که در یکی از یادداشت‌هایش تصریح کرده بود: «اعتراض اصلی ما به سینمای ایران متوجه همین معناست که چرا سینمای پس از انقلاب، هویتی ایرانی ندارد و چرا سینمای ایران از جواب گفتن به غایات فرهنگی و انقلابی این امت عاجز است و چرا اصلا سیاستگذاران سینمای ایران، سینما را چون رسانه‌ای که ماهیتاً می‌تواند منشأ تحولات فرهنگی باشد، باور نکرده‌اند؟» مشکل بی هویت شدن تولیدات سینمایی به خاطر این است که ایده پردازان، سوژه سازان و سفارش دهندگان این فیلم‌ها اغلب برج عاج نشین هستند و ارتباط و تعامل چندانی با بخش ها و اقشار مختلف مردم ندارد. وقتی یک جشنواره، تریبونی برای طرح سوژه ها یا سفارش های افراد یا مردمی در اعماق جامعه باشد، فرایند بازیابی هویت در برخی از تولیدات نیز اتفاق می افتد. چرا که این بار سفارش تولیدات از سطح به عمق جامعه تغییر وضع پیدا می کند. چه بسا یک فرد عادی و عامی در حاشیه، روایت هایی شنیدنی تر از یک فیلمنامه نویس مرکز نشین داشته باشد. مردمی که تجربیات و کشفیات مختلف و بکری در زندگی خود کسب کرده اند، می تواند از یک مسئول سینمایی سفارش ناب تری برای خلق یک فیلم یا سناریو بدهد.

شاید بسیاری از فراخوان‌ها به مرحله عمل نرسد، شاید یک نفر سوژه‌ای را مطرح کرده و هیچ کس فیلمی را درباره آن نسازد، اما اینکه فرصتی برای برجسته شدن نظر و دیدگاه همه مردم در تولید سینمایی فراهم شده، یک قدم بزرگ برای خروج از رکود و تکرار و پویایی در حوزه انتخاب سوژه می‌گردد.

به طور مثال، یکی از فراخوان های جذاب در این دوره از جشنواره مردمی فیلم عمار، از سوی اهالی روستای «تورقوز آباد» طراحی شده است. روستایی که طی ماه های اخیر و به دلیل طرح نام آن از سوی نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل، بر سر زبان ها افتاده است. مردم تورقوزآباد در این فراخوان اعلام کرده اند که به بهترین أثر با موضوع مرگ بر آمریکا، یک قالی دستباف اهدا خواهند کرد.

گفتنی است نهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» دی ماه ۹۷ در تهران و شهرهای مختلف برگزار می‌شود و علاقمندان تا ۵ آذر ماه فرصت دارند آثار خود در سایت AmmarFilm.ir ثبت و تا ۱۰ آذر تحویل دبیرخانه این جشنواره دهند.

*آرش فهیم

[ad_2]

Source link