نمایش اخلاق
نمایش اخلاق

«نگهبان شب» فیلمی‌ست که اخلاق انسانی و ترغیب به آن در جای جایش موج می زند اما برای بیان این مهم هیچ بیانیه‌ای صادر نمی‌کند؛ حتی یک دیالوگ گل درشت ندارد.

سروش سینما/ رضا میرکریمی کارگردانی دغدغه مند است؛ کارگردانی که امضای پای آثارش عمدتا مشخص و غیرقابل کپی برداری است؛ فیلسازی که «انسانِ در جستجوی معنا» برایش یک مفهوم قابل پردازش است. مفهومی که بارها و بارها و در فضاهای مختلف آن را به تصویر کشیده است.

نگاه انسانی میرکریمی در ساخته های متقدمش آنقدر لطیف و فارغ از تیرگی است که همواره مخطب را با خود همراه می سازد؛ چه آنجا که کویر و بیابان و آسمان را به کار می گیرد (خیلی دور، خیلی نزدیک ۱۳۸۳ یا یک حبه قند ۱۳۸۹) و چه آنجا که در یک فضای بسته آپارتمانی (به همین سادگی ۱۳۸۶) حرف خودش را می زند. در حقیقت میرکریمی کارگردانی است که دنباله کسی را نگرفته و از همان زمانی که قدم در سینمای ایران گذاشته مسیر خودش را رفته و حرف خودش را زده است.

آخرین ساخته میرکریمی فیلم سینمایی نگهبان شب (۱۴۰۰) فیلمی است که از ۱۷ خردادماه امسال اکران شده و بیش از دوسال از ساخت آن می گذرد. فیلمی که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر را برای میرکریمی که نویسنده، تهیه کننده و کارگردان این اثر بوده را به ارمغان آورده است.

کلیت داستان این گونه است که یک پسر ساده و روستایی به نام رسول (تورج الوند) می‌گردد که برای امرار معاش به تهران می‌آید مجبور است در کنار خیابان ایستاده و به دنبال شغل‌های روزمزد بگردد تا اینکه روزی مهندسی به نام بهنام (محسن کیایی) او را برای نگهبانی شیفت شب یک ساختمان استخدام می‌کند. رسول در موقعیت شغلی جدید خود، دچار چالش‌های زیادی می‌شود که می‌توانند او را از لحاظ مالی بالا بکشند اما مسیر درستی ندارند.

نمایش اخلاق

یکی از برجسته ترین نقاط قوت نگهبان شب انتخاب بازیگران است؛ تورج الوند به عنوان نقش اول این قصه به خوبی از پس نقش برآمده و به لطف بازیگیری میرکریمی موفق شده است تا تقریبا در همه سکانس ها موفق عمل کند و باورپذیر باشد. لاله مرزبان هم که از جایی در کنار الوند قرار می گیرد نقش یک دختر ناشنوا را به شکلی پذیرفتنی ارائه می دهد؛ سایر بازیگران نیز عملکرد قابل قبولی دارند و در یک ارزیابی کلی می توان گفت که آنقدر نقش ها به تن بازیگران نشسته است که نمی تواند کسی دیگر را به جای هرکدام از آنها تصور کرد. چهره سختی کشیده رسول تقریبا یکسره با نقشی که الوند ایفا می کند همراستاست و نمی توان چهره ای دیگر را به جای آن گذاشت. شاید به همین دلایل است که در نهایت الوند و مرزبان برای سیمرغ بلورین بهترین نقش اول مرد و زن در چهلمین جشنواره فیلم فجر نامزد شدند.

یکی دیگر از نقاط قوت نگهبان شب این است که اخلاق انسانی و ترغیب به آن در جای جای فیلم موج می زند اما برای بیان کردن این فیلم هیچ بیانیه ای صادر نمی کند، حتی یک دیالوگ گل درشت ندارد و با سادگی تمام (توانایی منحصر به فرد کارگردانش) آدم ها را به اخلاق و همه ویژگی های مثبتی چون صداقت، شرافت و انسانیت دعوت می کند. البته کلیشه شهرستانی ساده دل در مواجه با تهرانی بدذات که برای دهه ها در سینمای ایران سایه انداخته بوده است بار دیگر در این فیلم هم تکرار می شود اما همانگونه که گفته شد انتخاب درست و بازی های درخشان توانسته اند تا باورپذیری کاراکترها را در نزد مخاطب محقق سازند.

بر این اساس فیلم از فقر و درد آن حرف می زند اما بیانیه صادر نمی کند؛ از صداقت و انسانیت حرف می زند اما اغراق آمیز و غیرقابل باور نیست در یک کلام دنیایی را به تصویر می کشد که همانقدر که سینماست و قصه اما می تواند هزاران مابه ازای خارجی داشته باشد.

شاید یکی از عمده ترین ضعف های نگهبان شب این است که برخلاف سایر فیلم های میرکریمی گره ای ندارد و این موضوع به شدت ریتم فیلم را کند کرده است. قصه ای که برای کسانی که با سینمای میرکریمی آشنایی دارند و هرلحظه منتظر اتفاقی هستند نمی افتد و این ریتم کند تا انتهای قصه ادامه می یابد و در جاهایی مخاطب را خسته می کند.

نگهبان شب نه تنها شبیه هیچ اثر دیگری در سینمای ایران نیست که شبیه هیچ کدام از فیلم های خود میرکریمی هم نیست اما در انتها مخاطب را با حال بد از سالن بیرون نمی فرستد و احتمالا تا چند روز ذهن او را مشغول به خود خواهد داشت.

فیلمی که اگرچه اجتماعی است اما اصلا شبیه به سری دوزی های سیاه نمایی که به اصطلاح با عنوان اجتماعی در سینمای ایران جاافتاده اند، نیست.

  • نویسنده : سارا بقایی I خبرنگار
  • منبع خبر : ایرنا