«بی مادر» از آن دسته فیلمهایی است که متاسفانه در سینمای ما کم نیستند. بدبخت نمایی و در واقع بزرگنمایی گرفتاریها از ویژگیهای اساسی بی مادر است. در واقع نویسنده سعی کرده با پشت سر هم قرار دادن گرفتاریها به صورت سلسله وار، نمایشنامهای درام خلق کند اما بیشتر چیزی شبیه به سیاهنمایی به تصویر کشیده است.
به گزارش سروش سینما، «بی مادر» داستان رحم اجارهای است. امیر علی و مرجان زن و شوهری هستند که هر دو طبابت میکنند، مرد روانکاو است و زن دکتر زنان زایمان یک بیمارستان. آنها برای بچه دار شدن از دختر جوانی به اسم مهروز کمک میگیرند که بچهای پنج شش ساله دارد و این بچه در معرض عمل جراحی کلیه باید قرار گیرد. مرجان قول هزینه جراحی این پسربچه به نام عرفان را میدهد و مهروز تن به اجاره دادن رحمش میدهد.
دیالوگهایی که برای امیر علی به عنوان روانکاو در نظر گرفته شده تقریبا هیچ شباهتی به یک روانکاو ندارد. کسی که حتی یک بار صدای یک روانکاو را شنیده باشد به راحتی میتواند به این موضوع پی ببرد.
همین موضوع در مورد برادر مهروز با بازی پژمان جمشیدی هم کاملا مشهود است. مردی غیرتی و سنتی که دیالوگهایش به هیچ عنوان چنین شخصیتی را نمایان نمیکند.
امیر آقایی و میترا حجار از دیگر بازیگران این فیلم هستند. بازی خوب این دو بازیگر تقریبا بر هیچ کسی پوشیده نیست ولی ضعفی مشهود در بازی این دو بازیگر نیز بر مخاطبان پوشیده نیست و این نشان میدهد که کارگردان به خوبی نتوانسته از آنها بازی بگیرد.
از طرفی ارتباطی که بین امیر علی و مهروز شکل میگجیرد بسیار مصنوعی و بی منطق است. درست است که نوع این ارتباط با فرهنگ ایرانی اسلامی منطبق نیست ولی شکل گیری این ارتباط خیلی تصنعی است و پیچشی را در روند فیلم ایجاد کرده است. شاید بتوان گفت از آنجا که تا قبل از شروع ارتباط میان امیر علی و مهروز، سناریو نمیتواند هیجانی برای بیننده ایجاد کند، نویسنده سعی کرده با این ارتباط نوعی هیجان را به نویسنده القاع کند ولی باز هم در عمل و اجرا این هیجان در مخاطب ایجاد نمی شود.
نمایش مصیبتها به صورت پی در پی، یک حس منفی به مخاطب القاع میکند مصیبتهایی که گاها بی جهت داخل متن داستان گنجانده شده و عدم وجودشان در سناریو، حتی موضوع داستان فیلم را تحت الشعاع قرار نمیدهد.
بیشترین انتقاد در مورد بی مادر به سناریوی پراکنده فیلم باز میگردد که تقریبا با پریدن از شاخهای به شاخه دیگر مصیبتها را به تصویر کشیده است؛ مانند یک صحنه تصادف شلوغ، که هیچ قربانیای ندارد.
- نویسنده : محمدرضا محمد یوسفی
- منبع خبر : سروش سینما